«خانوادهای هست مفلوک. کار پدر بدانجا کشیده است که مجبور است طلای مادر بفروشد تا نان سفرهٔ فرزندان فراهم آورد و البته بیش از آن را نیز خرج خود کند به پدر چه خواهید گفت؟ بیکار؟ مفلس؟ معتاد؟ هر چه خواستید بگویید اما بدانید از چنین مردی بایستی ناامید بود. اگر کسی به فکر نجات چنین خانوادهای باشد، تنها به فرزندان جوان امید خواهد بست.»
«مادر یعنی وطن. طلا یعنی نفت. پدر یعنی دولت. این ملک پدرانی داشته است که برای حکومت، نه طلای مادر که خود مادر را نیز فروختهاند! در چنین خانوادهای تنها مایهٔ نجات، همت فرزندان است. از پدر کاری بر نمیآید.»
بیست و نه اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت
نمونه طراحی جلد کتاب در کلبه گرافیک همراز ؛ 09056057434
سیصد گل سرخ یک گل نصرانی
ما را ز سر بریده می ترسانی
ما گر ز سر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
در محفل عاشقان خوشا رقصیدن
دامن ز بساط عافیت برچیدن
در دست سر بریده ی خود بردن
در یک یک کوچه کوچه ها گردیدن
هرجا که نگاه میکنم خونین است
از خون پرنده ای گلی رنگین است
در ماتم گل پرنده میموید و گل
از داغ دل پرنده داغ آجین است
فانوس هزار شعله اما در باد
می سوزد و سرخوش است و چین واچین است
یعنی که به اشک و مویه. خود گم نکنید
از عشق هر آنچه می رسد شیرین است
در آتش و خون پرنده پر خواهد زد
بر بام بلند خانه پر خواهد زد
امشب که دوباره ماه بالا آمد
می آید و باز پشت در خواهد زد
یک ساقهٔ سبز در دلم خواهد کاشت
مهتـــاب بر آن شبنم تـر خواهد زد
صد جنگل صبح در هوا می شکفد
خورشیـــــد به شاخه ها شرر خواهد زد
شاعر: محمد اصفهانی
تایپوگرافی به مناسبت 19 آوریل سالروز شهادت هاوارد باسکرویل در شنب غازان تبریز در کلبه گرافیک همراز ؛ 09056057434
دوم اردیبهشت زادروز قیصر امین پور
کلبه گرافیک همراز 09056057434
درباره این سایت