سیصد گل سرخ یک گل نصرانی

ما را ز سر بریده می ترسانی

ما گر ز سر بریده می ترسیدیم

در محفل عاشقان نمی رقصیدیم


در محفل عاشقان خوشا رقصیدن

دامن ز بساط عافیت برچیدن

در دست سر بریده ی خود بردن

در یک یک کوچه کوچه ها گردیدن


هرجا که نگاه میکنم خونین است

از خون پرنده ای گلی رنگین است

در ماتم گل پرنده میموید و گل

از داغ دل پرنده داغ آجین است


فانوس هزار شعله اما در باد

می سوزد و سرخوش است و چین واچین است

یعنی که به اشک و مویه. خود گم نکنید

از عشق هر آنچه می رسد شیرین است


در آتش و خون پرنده پر خواهد زد

بر بام بلند خانه پر خواهد زد

امشب که دوباره ماه بالا آمد

می آید و باز پشت در خواهد زد


یک ساقهٔ سبز در دلم خواهد کاشت

مهتـــاب بر آن شبنم تـر خواهد زد

صد جنگل صبح در هوا می شکفد

خورشیـــــد به شاخه ها شرر خواهد زد

شاعر: محمد اصفهانی 

تایپوگرافی به مناسبت 19 آوریل سالروز شهادت هاوارد باسکرویل در شنب غازان تبریز در کلبه گرافیک همراز ؛ 09056057434


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

The blog of dr. Brzauya مگافایل mosayeb یار بلاگ green-bird 台灣官網 دربارهی همه چیز فرهنگ افکار زیبا